حضرت ادریس علیه‌السلام و بیان پاره‌ای از احوالات ایشان؛

روزی حضرت عزرائیل از خداونـد اجـازه خواسـت کـه حضرت ادریس را زیارت کند، خداوند او را اجازه داد. حضرت عزرائیل بااراده الهی به‌صورت یک انسان درآمد و مهمان حضرت ادریـس گردید هنگام آوردن غذا از خـوردن آن خـودداری کـرد و تـا سـه روز به‌این‌ترتیب حضرت عزرائیل از خوردن و آشامیدن پرهیز کرد.
حضرت ادریس علیه‌السلام و بیان پاره‌ای از احوالات ایشان؛

حضرت ادریس علیه‌السلام را خداوند متعال مقام بسیار رفیع و بالایی بخشید و به‌عنوان یکی از پیامبران خود برگزید، تا بازماندگان از سلسله قابیل را که قوم از راه‌رفته بودند را به دین خدا و یکتاپرستی دعوت نماید که در این فرقه سختی‌ها و زحمات بسیاری را تحمل نمود.

نبوت وی را پس از شیث نبی و پیش از حضرت آدم علیه‌السلام ذکر کرده‌اند، نام کتاب وی را صحیفه ادریس گفته‌اند که برای امت خود تدریس می‌نمود، وی صاحب کمالات بسیار، عالم و از صدیقان بود، از دین و شریعت حضرات آدم و شیث نبی پیروی می‌کرد، گفته‌اند که بعد از پنج نسل از آدم علیه‌السلام می‌زیسته است.

نام حضرت ادریس علیه‌السلام دو بار در قرآن کریم یاد شده است.

سوره مریم: وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِدْریسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا (۵۶) و در این کتاب، [سرگذشت‏] ادریس را یاد کن که او بسیار راست‌گو و پیامبر بود. وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا (۵۷) و او را به جایگاه و مقام بلندى ارتقا دادیم.

سوره النبیاء: وَ إِسْماعیلَ وَ إِدْریسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرینَ (۸۵) و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را [یاد کن‏] که همه از شکیبایان بودند و أَدْخَلْناهُمْ فی‏ رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحینَ (۸۶) و آنان را در رحمت خود درآوردیم، چون از شایستگان بودند.

آیت‌الله طباطبایی در تفسیر المیزان می‌نویسد: مفسرین گفته‏اند: نام ادریس پیغمبر اخنوخ بود، و او به‌طوری‌که تورات‏ «۳» در سفر تکوین نوشته یکى از اجداد نوح (ع) است، و اگر به ادریس معروف شده بدین جهت بوده که بسیار مشغول به درس‌دادن بوده است.

طبرسی ره در مجمع‌البیان آورده است: ادریس جد پدرى نوح است. نام او در تورات اخنوخ ضبط شده است. گویند: علت اینکه ادریس نامیده شده این است که کتاب‏ها را زیاد مى‏خوانده است. او اول کسى بود که خط نوشت و شغلش خیاطى و اول خیاط بود. گویند: خداوند نجوم و حساب و هیئت را به او آموخت و اینها معجزه او بودند.

ابوالفتوح رازی در تفسیر روض الجنان و روح الجنان می نویسد: و او را براى درس کتاب ادریس خواندند، و او اول کس بود که خط نوشت و جامه دوخت و جامه دوخته پوشید، و اول کسى بود که در علم حساب و سیر کواکب نظر کرد،

مسعودی در کتاب اثبات الوصیه للامام علی بن ابی‌طالب می‌گوید: بعد از غنمیشا ادریس علیه‌السلام که هرمس و أخنوخ باشد و داراى علم گذشتگان بود به امر خدا قیام کرد و خداى تعالى تعداد (۳۰) صحیفه (اضافه بر صحیفه‌هایی که بر هبه اللّه نازل شده بود) براى ادریس علیه‌السلام زیاد کرد و منظور از قول خداى عزیز که در این آیه می‌فرماید: إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى‏ صُحُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى‏؛ همانا این حقایق (در کتاب‌های آسمانی پیشین هست) در کتاب‌های ابراهیم و موسی. همان صحیفه‌هایی است که براى هبه اللّه و ادریس علیهماالسلام نازل شد.

ادریس علیه‌السلام شخصى عظیم‌الجثه، خوش‌صورت و خوش‌اخلاق بود. علّت اینکه او را ادریس گفتند این بود که کتب را زیاد خوانده بود، ادریس اوّلین کسى بود که بعد از هبه اللّه خواند و نوشت و سنن اسلام را ترویج کرد. اوّل کسى که لباس را دوخت ادریس علیه‌السلام بود و قبل از زمان ادریس لباس مردم از پوست بود.

استاد محسن قرائتی در جلد ۵ تفسیر نور می‌نویسد: حضرت ادریس ‏، از اجداد حضرت نوح است و به دلیل اشتغال زیاد او به درس‏ یا به‌خاطر آن که اولین کسى بود که با قلم نوشت، به ادریس مشهور شد. نام شریف ادریس، دو بار در قرآن آمده و با اوصاف «صدیق»، «صابر» و «نبى» از او تجلیل شده است. در حدیثى مى‏خوانیم: خانه ادریس، در مسجد سهله در اطراف نجف اشرف بوده است.

ادریس، اولین کسى بود که علم نجوم و حساب را مى‏دانست. اولین کسى بود که به انسان، خیاطى آموخت. ادریس علیه‌السلام ۳۶۵ سال عمر کرد و بعد به آسمان رفت و اکنون زنده است و در زمان ظهور حضرت مهدى علیه‌السلام حاضر خواهد شد.

معجزه حضرت ادریس علیه‌السلام.

در کتاب الإیقاظ من الهجعه بالبرهان على الرجعه؛ شیخ حر عاملى – ترجمه از احمد جنتى است که: صدوق در کتاب کمال‌الدین، در باب «غیبت ادریس پیغمبر» از أبو البلاد در حدیثى طولانى نقل مى‏کند که حضرت باقر (ع) فرمود: حضرت ادریس از شدت گرسنگى بر در خانه پیرزنى ایستاده گفت: غذائى به من بده که از گرسنگى سخت در زحمتم گفت من دو گرده نان بیش ندارم یکى براى خودم، و دیگرى براى فرزندم است فرمود: پسرت کوچک است نیمه نانى برایش بس است، و جانش را حفظ مى‏کند، مرا هم نیمه دیگر کافى است که جانم محفوظ بماند زن نان خود خورد، و نان دیگر میان ادریس و پسر قسمت کرد، پسر چون دید ادریس از نانش مى‏خورد مضطرب و بى‏تاب شده افتاد و مرد، زن دامن ادریس را گرفت که پسرم را کشتى، فرمود: بى‏تابى مکن به اذن خدا زنده می‌کنم، سپس بازوان بچه را گرفته گفت: اى روحى که از بدن این پسر بیرون رفتى! به اذن خدا برگرد؛ من ادریس پیغمبرم؛ روح به اذن خدا برگشت، زن که این سخن را شنید و دید پسر زنده شد گفت: گواهى مى‏دهم که تو ادریس پیغمبرى و فریادکنان بیرون‌شد «تا آخر حدیث».

حضرت عزرائیل علیه‌السلام میهمان حضرت ادریس علیه‌السلام:

در کتاب زندگانی پیامبران نوشته محمد شل ماشی چنین است که روزی حضرت عزرائیل از خداونـد اجـازه خواسـت کـه حضرت ادریس را زیارت کند، خداوند او را اجازه داد. حضرت عزرائیل بااراده الهی به‌صورت یک انسان درآمد و مهمان حضرت ادریـس گردید هنگام آوردن غذا از خـوردن آن خـودداری کـرد و تـا سـه روز به‌این‌ترتیب حضرت عزرائیل از خوردن و آشامیدن پرهیز کرد.

روز سوم حضرت ادریس از او سؤال کرد نام تو چیست؟ و تو چه کسی هستی؟ گفت: من عزرائیـل هسـتم و گفـت: مـن از خداوند اجازه گرفتم که تـو را ببیـنم و مـدتی بـا تـو همنشـین و رفیـق باشـم. حضـرت ادریس؛ گفت: من هم قبول دارم، به آن شرطی که مرا بمیرانی و بعداً مرا زنده کنـی تا اینکه بدانم رنج جان‌دادن تا چه اندازه است و در نتیجه بیشتر بـه عبـادت و پرسـتش خداونـد بپــردازم، از غیـب ندایی از طـرف خداونــد آمـد کــه درخواسـت حضــرت ادریس؛ را به‌جای آور، حضرت عزرائیل بااراده و اجازه الهی جـان او را گرفـت و او را بمیراند و بعداً او را زنده کرد.

عزرائیـل از او سـؤال کـرد کـه احـوال جـان گـرفتن را چگونـه دیـدی؟ حضرت ادریس؛ جواب داد که رنج جان گرفتن مانند این اسـت کـه در حالـت زنـده بـودن کسی پوست انسانی را از بدنش جدا کنند.

بعد از آن ماجرا حضرت ادریس؛ بـا حضـرت عزرائیـل پیمـان اخـوت بسـتند. حضـرت ادریس؛ از او خواست که او را به آسمان ببـرد. بـا اجـازه و اراده خداونـد او را بـه آسمان برد. در آنجا حضرت ادریس فرمود می‌خواهم که جهنم را ببینم. حضرت ادریس جهنم را نگاه کرد.

بعداً حضرت ادریس؛ گفت: می‌خواهم که بهشت را نیز ببینم، بهشت را هم نگاه کرد و داخل بهشـت شـد. حضـرت عزرائیـل گفـت: چـرا بیـرون نمی‌آیی؟ حضـرت ادریس؛ جواب داد؛ خداوند فرموده است: وَ اِن مِنکُم اِلَّا وَارِدُهَا؛ و هیچ‌کس از شما نیست مگر [اینکه] در آن وارد می‌گردد. (سوره مریم آیه ۷۱) و دیگر می‌فرماید: وَ مَا هُم مِنهَا بِمُخرَجِینَ؛ کسی که وارد بهشت شد دیگر از بهشت خارج نمی‌شود. (سوره حجر آیه ۴۸)

حضرت ادریس؛ اولـین کسی بود که نوشتن با قلم را به دیگران آموخت و اولین کسی اسـت کـه خیـاطی را بـه مردم آموخـت و اولـین کسـی بـود کـه بـه علـم نجـوم و ستاره‌شناسی، ریاضـیات و اسلحه‌سازی آشنایی داشت و اولین کسی بود که برای سنجش اشیای دسـتگاه میـزان را ساخت.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه مقاله:

https://azarmiazar.ir/?p=10015

جمشید آذرمی آذر

جمشید آذرمی آذر

من جمشید آذرمی آذر: اهل ایران، آذربایجان شرقی، شهر بناب، روستای چپقلو، متولد 1352، با تحصیلات ابتدایی، علاقمند به مطالعه، پژوهش و نوشتن می باشم.

مقاله هایی که دیگران نیز خوانده اند.

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

تصویر روز:

پیشنهادی: