اسفندیار نوۀ گهراسب پسر گشتاسب و نام مادرش هُوتس یا کتایون می باشد، از پسران معروفش می توان به بهمن نام برد، بهمن بعد از گشتاسب شاه ایران شد.
به گفته فردوسی در شاهنامه و افسانههای ایرانیان که از قدیم بودند، اسفندیار رویینتن بوده است، یعنی در تنش تیر یا سایر ابزار جنگی اثر نمیگذاشت.
در جنگی که میان او و رستم پسر زال درگرفت رستم به آن که پهلوانی قدرتمند و قویپنجه بود نهتنها نتوانست بر وی تسلط یابد بلکه اسفندیار بر وی زخمها نیز رساند، رستم با پدر در این مورد مشورت نمود، زال بعد از مشورت با سیمرغ دستور داد رستم تیری از چوب گز درست کند و به آن به جنگ با دشمن برود، رستم به دستور آن دو، تیری از چوب گز درست نمود و با آن چشمان اسفندیار را مورد هدف قرارداد و او را زخمی کرد، اسفندیار نیز با آن زخم از دنیا رفت. در شاهنامه فردوسی در قسمت مربوط به داستان اسفندیار و رستم چنین اشاره شاره شده است.
شعر
تهمتن گز اندر کمان راند زود
بران سان که سیمرغ فرموده بود
بزد تیر بر چشم اسفندیار
سیه شد جهان پیش آن نامدار
خم آورد بالای سرو سهی
از و دور شد دانش و فرهی
نگون شد سر شاه یزدانپرست
بیفتاد چاچی کمانش ز دست
گرفته بش و یال اسپ سیاه
ز خون لعل شد خاک آوردگاه
چنین گفت رستم به اسفندیار
که آوردی آن تخم زفتی به بار
تو آنی که گفتی که رویین تنم
بلند آسمان بر زمین بر زنم
من از شست تو هشت تیر خدنگ
بخوردم ننالیدم از نام و ننگ
به یک تیر برگشتی از کارزار
بخفتی بران بارۀ نامدار
هماکنون به خاک اندر آید سرت
بسوزد دل مهربان مادرت
اسفندیار رویینتن و چوب مکافات عمل
در سبب درختی که رستم از شاخه آن تیر ساخت و بهوسیله آن چشمان دشمن را نابینا نمود چنین آوردهاند: اسفندیار در جوانی شاخه درختی در دست داشت و با آن شاخهچوب بر سروصورت طفل یتیمی که بر او غضب کرده بود میزد، از قضا در این زمان سر چوب در چشم آن طفل واردآمده و آن طفل را نابینا ساخت، پس آن طفل بعد از گریه و زاری بسیار آن شاخهچوب را در زمین فروبرد و از آنجا رفت.
جنگ رستم با اسفندیار
چون رستم پسر زال با اسفندیار مبارزه و جنگ کرد با آن شجاعتی که رستم را بود مغلوب دشمن شد، چندین حمله میان ایشان در گرفت و در هر حمله جراحتی از اسفندیار به رستم وارد میشد، چون پسر گشتاسب رویینتن بود حملات رستم بر وی کارگر نمیشد تا آنکه رستم با پدرش زال دررابطهبا او مشورت نمود. زال گفت: تو دست به او نمییابی مگر اینکه؛ تیری را که دوسر داشته باشد تعبیه کنی و چشمان اسفندیار را با آن تیرها هدف قرار دهی تا به این طریق او را از پای درآوری، پس رستم به فرموده پدر عمل نموده و چشم اسفندیار را به ضرب تیر نابینا ساخت و به این وسیله بر او ظفر یافت.
چوبی که آن طفل بر زمین فرونشانده بود روز به بروز رشد نمود تا با گذر زمان به درخت قوی تبدیل شد، و چون زمان مجادله رستم با اسفندیار رسید رستم از همان درخت شاخهای شکسته و آن را تیری تراشیده و همان تیر سبب نابینایی چشمان اسفندیار شد.
عدل خدا
ازآنجاکه ذات احدیت عادل است به احدی از مخلوقات خودش ظلم نمیکند، بهدرستی که ظلم و ستم و کارهای قبیح و ناشایسته خلاف عدل ذات خداوند متعال است و کسی که ظالم و ظلم کننده باشد از مخلوقات است، راجع با این موضوع و هدایت ستمکاران در قرآن و احادیث ائمه سخن فراوان است باشد موردتوجه و پندآموزی ما قرار گیرند.
از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو