اخلاق در خانواده و جامعه یک مسئله مهم و اساسی است که هر فرد در نوبه خود در ساخت و فراهم نمودن آن نقش بسزایی دارند، همنشینی و معاشرتکردن با مردم قسمت زیادی از اخلاق آدمها را پرورش میدهند و میسازند، چگونه بودن اخلاق جایگاه انسانها را در جامعه و خانواده مشخص و معلوم میکند.
اگر اخلاق انسان فاسد باشد حتماً انسانهای خوب نیز از اطراف وی دور خواهند شد و بهجای آن انسانهای از جنس اخلاق بد و فاسد در کنارش لانه خواهند گزید، آنها از برای اینکه صاحب تفکر و اندیشههای شیطانی هستند خودشان را از دیگر مردم در رتبه بالاتری میبینند و طرف مخالف خود را که صاحبان اندیشه پاک و اخلاق خوب هستند را به مسخره میگیرند.
تفاوت اخلاق خوب از اخلاق بد؟
اخلاق خوب مثل آب زلال و روانی است که دائم در حرکت است و رهگذران خود را بهسوی خود جلب میکند تا در کنار یکدیگر با حرفها و فکرهای الهی به آرامش فکری و ذهنی دست یابند، اما اخلاق بد مثل آب گندیدهای است که فقط حشرات مضر آنهایی که از آب زلال و روان فرار میکنند در کنار آن جمع میشوند تا داشتههای خودشان را باهم در میان بگذارند و بعد دوباره بین یکدیگر تقسیم کنند.
انسانهایی که صاحب اخلاق فاسد هستند خوشگذرانی، لهو و لغو را نوعی آزاده اندیشی میدانند و گاهی پا را از گلیم خود بیرون میکنند و احکام خدا را با نظر خود تفسیر مینمایند و حتی گاهی دین و آیین پیامبران خدا را زیر سؤال میبرند، نمیدانند گناه را روی گناه اضافه میکنند و در روز قیامت باید جواب این کارها را بدهند.
اخلاق در خانواده
جایگاه اخلاق در خانواده آنقدر مهم است که اگر مرد خانه به اخلاق خوب و خصال پسندیده آراسته باشد تمام اعضای آن خانواده و افراد زیردست آن مرد، وی را بهعنوان رهبر و سرپرست واقعی خود قبول خواهند نمود و از عوامر و دستورات وی در جهت آبادانی دین و اوضاع اقتصادی و اجتماعی خانواده اطاعت خواهند نمود.
پیامبر خدا (ص) فرمود: چهار چیز دل را می میراند: گناه روى گناه و کثرت صحبتکردن با زنان و جدال با احمق که تو مىگویى و او مىگوید و هرگز بهسوی خیر برنمىگردد، و همنشینی با مردگان. گفته شد: یا رسولالله مردگان کیاناند؟ فرمود: هر ثروتمند خوشگذران و کامجو. (۱)
گناه عملی است که از سوی انسانی که اراده کافی برای ایستادن در مقابل خواهشهای نفسانی را ندارد صورت میگیرد و عملی که در این حال انجام میگیرد بااراده و رضایت الهی در تضاد است، با انجام گناه نوعی تاریکی معنوی در نفس انسان ظهور میکند، آدمى را از خدای متعال که نور آسمانها و زمین است، دور میسازد و بهعبارتدیگر، موجب بازماندن وى از کمال عالیه انسانی و قرب به خدا میگردد و اصرار بر گناه خود گناه دیگری است که آدمی را روزبهروز از خداوند متعال دورنگه میدارد.
تعیین اینکه چه چیزی گناه است و چه چیزی ثواب از طریق کتاب و سنت مقدور است، زیرا در بسیاری از موارد، گناه بودن عملی قابلتشخیص عقلانی نیست، شاید عملی که انجام آن ازنظر ما گناه نباشد، اما خدای متعال است که این موارد را به اقتضای علم و حکمت مطلق خود، از طریق وحی و دین بهوسیله انبیای الهی، برای بشر بیان نموده است.
جایگاه اخلاق پسندیده
جایگاه اخلاق پسندیده انسانی در جامعهای که مردمان آن از هوای نفس شان پیروی کنند رو به تنزلیافتن است، خیانت، لهوولعب، حرامخواری، ربا، پشت نمودن به سنت و آداب بزرگان دین و غیره از اندوختههای چنین جوامع است.
امام ششم علیهالسلام فرمود: هواى نفس دشمن عقل و مخالف حق و حقیقت و همراه باطل است و هوى از شهوات نفسانى نیرو مىگیرد و ریشه علامات و آثار هوى؛ از چهار چیز تولید مىشود: ۱- از خوردن مال حرام. ۲- از غفلتکردن در انجام فرایض و تکالیف واجب. ۳- از سستى و مسامحت در بجا آوردن آداب و سنن الهى. ۴- از بیباکی در فرورفتن در شهوات نفسانى و لهو و لغو. (۲)
یکی از مهمترین و آسانترین مسیری که برای نگهداری و حفظ جایگاه اخلاق خوب در رتبه بالاتر، آراسته بودن و زیور یافتن بشر به اوصاف و خصال پسندیده انسانهای صالح و مؤمن به خدا است، این مرحله در زندگی بشر اتفاق نمیافتد مگر اینکه اول خدای خود دوم خودش را بشناسد.
امام صادق علیهالسلام میفرمود: همه علم مردم را در چهار چیز یافتم: اول اینکه پروردگار خود را بشناسى. دوم اینکه بدانى با تو چه کرده (به خلقت موزون و حکیمانهات و نعمت عقل و حواس و ارسال رسل و انزال کتب پى ببرى) سوم اینکه بدانى او از تو چه خواسته است، چهارم اینکه بدانى چه چیز تو را از دینت خارج کند (گناهان و موجبات شرک و ارتداد را بشناسی). (۳)
۱- اصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج۱، ص: ۶۴
۲- مصباحالشریعه / ترجمه مصطفوى؛ متن؛ ص۱۶۰
۳- الخصال / ترجمه جعفرى؛ ج۱؛ ص۳۳۳